gel benim vefasi eksik yarim, ben sensiz dururmuyum

 

یادیمدا دؤیوردو کی فله'شین وئردین تا mp3 فایلین گؤتوره'م. ائله کی آخشام بیر آن اَل آتدیم کیفیمه فله'شی گؤردوم. ایندی آخشامدان کی او فایلیلاری تؤکموشه'م لب تاپا "یاشیرام"! ایچیم دولوب سن ایله . هر شارکی که دینله'دیره'م "اؤزوموزو" منه خاطیرلادیر. هله قالسین کی بعضیسین ائشیده'نده شاشیردیم کی : اِ!! یانی بونلارا دا قولاق آسیر؟!!

ferhad gocerین بیر شارکیسی وار "vefasi eksik" آدیندا. ائله کی بونا قولاق آسیردیم سسن خاطیرلاتدی منه. گئچمیشده بونو منه اوخوموشدون. همان سَس کی بیلمیره'ن نه چوخ ایسته'کلی دی منه... 

بیری بیریندن گؤزه'لدی. ایندی کی بو گئجه یانیمدا دؤیوره'ن نه یاخجی کی بو شارکی لار وار جانیم... 

 

 

 

زنی با رابطه ای ناتمام...



در صورت درخواستِ رمز، اعلام کنید تا تقدیم شود.

پیشنهاد بالیقانه:  زنانگی گمشده با مطلبی در مورد پو/رنو گرافی.

ادامه نوشته


البته مسئله این است که نوشتن دلم نمی خواهد. اصلا این چند روز هم که گاهی آمدم و به مدیریت وبلاگم سری زدم فقط به خاطر این بود که می دانستم دوستانی حرف های تو دلی-شان را برایم خصوصی می فرستند و خواندنِ این کامنت ها و پاسخ دادن به آن ها حداقل کاری است که می توانم انجام دهم. داشتم می گفتم، حرف برای گفتن زیاد است این روزها، ولی انگار که به طور ناخودآگاه دلم نمی خواست _ و نمی خواهد! _ که چیزی ازِشان بنویسم. انگار که دارم تو دار می شوم. نه! اشتباه برداشت نکنید! نه غمگینم و نه درگیرِ مشکل؛ همه چیز خوب است و گاهی حتی بهترین! ولی واقعا بعضی حرف را حتی اینجا - توی این صفحه سفیدِ مجازی - هم نمی شود گفت. فرقی نمی کند که حرف از خوشی باشد یا ناخوشی! تا چند وقت پیش دستم زیاد به نوشتن می رفت که البته خیلی هایشان در فایل های شخصی ام ذخیره می شدند و هیچ گاه روی این فضای مجازی جا خوش نمی کردند. دلم نمی خواست که اینجا باشند؛ 

این روزها دلم می خواهد وبلاگ نویسی را جور دیگری تجربه کنم. تا چه پیش آید و چه پیش بیاورم!


+نمی دانم چرا قبلا این کار را نمی کردم! کامنتدانی بسته را باید تجربه کنید تا بدانید چه می گویم! اینجوری راحت تر می شود نوشت؛ نه برای قضاوت نشدن یا فرار از کامنت های مخالف؛ کامنتدانی بسته دنیایی دارد که می توانم بگویم محشر است حتی! راه ارتباطی ام با دوستان هم می شود ایمیلی که همین گوشه گذاشته ام! 

شاید روزی پست هایی بنویسم که بنا به اقتضایشان، کامنتدانی باز باشد، ولی حسِ خوبِ این نوع نوشتن را به این زودی نمی خواهم از دست بدهم!

بعدا نوشت: به درخواستِ دوستان کامنت ها باز گذاشته خواهد شد!! :)


این پُست تا چند روز دیگر تکمیل خواهد شد!


آبان را عشق است...


+ این پست همین امروز،دوشنبه، باید تکمیل می شد. ولی گاهی همه چیز آنطور که ما می خواهیم پیش نمی رود! پرونده این پست بسته شد؛ بدون اینکه کلمه ای از آن اینجا نوشته شود...