Sezen Aksu توی گوشم می خواند و حالم را خوب تر از خوب می کند. به رابطه آدم ها فکر می کنم. به چیزهایی که آدم ها را کنار هم نگه می دارد. به حرمت رابطه ها فکر می کنم. به آدم هایی که زود، خیلی زود، دلشان را دست کسی می سپارند و او می شود همه چیزشان. به رابطه هایی که هنوز لقاح صورت نگرفته، شکل میگیرند!! منظورم لقاحِ فکری است.
قرار نیست بنشینم و رابطه ها را قضاوت کنم. فقط نوع رابطه ها فکرم را مشغول کرده است. داشتم فکر می کردم که بیشتر روابط صرفا" به خاطر "کمبود" ایجاد می شوند. منظور بدی ندارم! منظورم چیزی شبیه کمبود یک دوست، کمبود یک لبخند از دوست و همراه، نداشتن یک شریک فکری و گاها" حتی کمبود کسی که هی از خوبی های آدم تعریف کند! توی روابطم گشت می زنم ببینم کدام رابطه ام بوده که از سر کمبود و نیاز شکل نگرفته؟ به صراحت می گویم : هیــــــــــــــچ کدامشان! بله، درست شنیدید! نیاز به تعامل نمی گذارد تنها بمانیم، حتی وقتی تصمیم می گیریم تنهای تنها بمانیم. صرفا" روابط بین دو جنس مورد نظر نیست، رابطه بین دو همجنس هم از این قرار است.
خیلی از اتفاق های زندگیمان فقط و فقط به خاطر رابطه ها شکل می گیرند و ما بهای زیادی برای کم و کیف روابط می پردازیم. "رابطه ها" خیلی گران هستند!
+ کاش آدرستون رو می نوشتید خانم الف! :)